کاوش موضوع دموکراسی
صفحه اصلی
دموکراسی
مردمسالاری یا دِموکراسی (به فرانسوی: Démocratie) حکومتی است که در آن قدرت سیاسی در دست مردم یا جمعیت یک کشور قرار دارد. بر اساس تعریف حداقلی از دموکراسی، حاکمان از طریق انتخابات رقابتی انتخاب میشوند، در حالی که تعاریف گستردهتر یا حداکثری، دموکراسی را با تضمین آزادیهای مدنی و حقوق بشر، علاوه بر انتخابات رقابتی، پیوند میدهند؛ متضاد دیکتاتوری.
در یک دموکراسی مستقیم، مردم اختیار مستقیم برای بحث و تصمیمگیری دربارهٔ قانونگذاری دارند. در یک دموکراسی نیابتی (نمایندگی)، مردم از طریق انتخابات، مسئولان حکومتی را برای انجام این وظیفه انتخاب میکنند. تعریف «مردم» و شیوههای تقسیم یا واگذاری قدرت میان آنها در طول زمان و در کشورهای مختلف با سرعتهای متفاوتی تغییر کرده است. ویژگیهای دموکراسی اغلب شامل موارد زیر است:
آزادی تجمع
آزادی انجمن
مالکیت شخصی
آزادی دین
آزادی بیان
تابعیت
رضایت حکومتشوندگان
حق رأی
آزادی از سلب غیرموجه حق زندگی و آزادی توسط دولت
حقوق اقلیتها
مفهوم دموکراسی در طول زمان بهطور قابل توجهی تکامل یافته است. در سراسر تاریخ، میتوان شواهدی از دموکراسی مستقیم یافت؛ شکلی از حکومت که در آن تصمیمگیریها از طریق گردهماییهای عمومی مردم انجام میشده است. امروزه شکل غالب دموکراسی، دموکراسی نمایندگی است؛ جایی که شهروندان با رأی دادن، نمایندگانی را انتخاب میکنند تا بهجای آنها حکومت کنند، مانند دموکراسی پارلمانی یا نظام ریاستجمهوری.
در شکل رایج دموکراسی لیبرال، قدرت اکثریت در چارچوب یک دموکراسی نمایندگی اعمال میشود، اما یک قانون اساسی و دادگاه عالی، قدرت اکثریت را محدود کرده و از حقوق اقلیت محافظت میکنند — معمولاً از طریق تضمین برخورداری همه افراد از برخی حقوق فردی، مانند آزادی بیان یا آزادی انجمن.
این واژه برای نخستین بار در قرن پنجم پیش از میلاد در دولتشهرهای یونان، بهویژه آتن باستان، ظاهر شد و به معنای «حکومت مردم» به کار رفت؛ در تقابل با واژه آریستوکراسی (ἀριστοκρατία، aristokratía) که به معنای «حکومت نخبگان» بود. تقریباً در تمام حکومتهای دموکراتیک در طول تاریخ باستان و مدرن، شهروندی دموکراتیک در ابتدا محدود به طبقهای ممتاز بود و بعدها به همه بزرگسالان گسترش یافت. در بیشتر دموکراسیهای مدرن، این گسترش از طریق جنبشهای حق رأی در قرن نوزدهم و بیستم محقق شد.
دموکراسی در تضاد با اشکالی از حکومت است که در آن قدرت در دست عموم مردم یک کشور نیست، مانند نظامهای اقتدارگرا. دموکراسی در طول تاریخ، شکلی نادر و آسیبپذیر از حکومت بهشمار میرفته است، اما از قرن نوزدهم به بعد، بهویژه با موجهای مختلف دموکراتیزه شدن، رواج بیشتری یافته است. در دنیای مدرن، دموکراسی از مشروعیت قابل توجهی برخوردار است؛ چرا که افکار عمومی در مناطق مختلف جهان بهطور گستردهای از نظامهای دموکراتیک در مقایسه با گزینههای دیگر حمایت میکند. حتی دولتهای اقتدارگرا نیز تلاش میکنند خود را بهعنوان دموکراتیک معرفی کنند. با این حال، بر اساس شاخصهای دموکراسی V-Dem و شاخص دموکراسی اکونومیست، تا سال ۲۰۲۲، کمتر از نیمی از جمعیت جهان در کشورهای دموکراتیک زندگی میکنند.
انواع مختلفی از دموکراسی وجود دارند و جامعه بینالملل نیز شاهد درصد و شاخص مردمسالاری است. میان انواع گوناگون دموکراسی موجود، تفاوتهای بنیادین هستند. بعضی از آنها نمایندگی و قدرت بیشتری در اختیار شهروندان میگذارند. در هر صورت اگر در یک دموکراسی، قانونگذاری دقیق برای جلوگیری از تقسیم نامتعادل قدرت جامعه سیاسی (برای مثال تفکیک قوا) صورت نگیرد، یک شاخهٔ نظام حاکم ممکن است بتواند قدرت و امکانات زیادی را در اختیار گرفته و به آن نظام دموکراتیک لطمه وارد کنند.
از «حکومت عدد» به عنوان خاصیت اصلی و متمایزکننده دموکراسی نام میبرند. در صورت نبود حاکمیت مسئولیتپذیر، ممکن است که حقوق اقلیتهای جامعه مورد سوء استفاده قرار گیرد، (که در آن صورت به آن استبداد اکثریت میگویند.)
رقابتهای انتخاباتی عادلانه از اصلیترین روندهای موجود در دموکراسیهاست. در دموکراسی نظمِ قوانین حاکم است، درحالیکه در حکومتهای استبدادی نظم را بهزور اسلحه و با اعمال قهرآمیز ایجاد میکنند. در این هردو نوع حکومت نظم هست، منتها در یکی از راه احترام به قوانین از سوی شهروندان، و در دیگری از راه ترساندن شهروندان از قدرت دولت.... بیشتر در ویکی پدیا